داستان راهاندازی یک هیأت + عکس
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۵۵۹۶۵
شاید حاج ترابعلی رخ فروز و همسرش گمان نمیکردند که وصلت و ازدواجشان در سال ۶۰ منشأ اثر بزرگی در استان قزوین باشد و هیأت مکتبالرقیه(س)، روزی هیأت برگزیده رشته هیأت و خانواده دومین مهرواره هوای نو شود. در روستای اردبیلک قزوین، وقتی یک تازه عروس و داماد زیر یک سقف رفتند، تصمیمشان بر آن بود که هیأتی را تشکیل داده و زندگی خود را از همان اول به خاندان عصمت و طهارت(ع) گره بزنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، هیأت مکتبالرقیه(س)، به عنوان یک هیأت خانگی تأسیس شد و از همان ابتدا تلاش کرد که محفل و کانونی برای حل مشکلات باشد. آموزش قرآن، پخت غذا و جمعآوری خوراک برای رزمندگان جبهه، تهیه غذا برای کارگران و حرکت در گرهگشایی از مشکلات مردم از جمله فعالیتهایی بود که این زوج جوان از همان اول عهدهدارش شدند و آن را ذیل هیأت و نام حضرت رقیه پیگیری کردند.
گذر زمان این خانواده را به محله هادیآباد در غرب قزوین میکشاند. هادیآباد محلهای حاشیهنشین و بکری بود که خانواده رخ فروز و هیأت مکتبالرقیه میتوانست به شکل گستردهتر و اثرگذارتری در آنجا دست به فعالیت بزند. به تعبیری حاج ترابعلی و خانواده، با این احساس نیاز رخت هجرت به غرب قزوین را بستند و با اسکان در خانهای دو طبقه، یک طبقه را برای زندگی اختیار کردند و دیگری را محلی برای فعالیتها.
راهاندازی نهضت سوادآموزی به برکت هیأت
فقر فرهنگی و بیسوادی معضل جدی هادیآباد بود، حتی کار به جایی رسیده بود که نسل جوان هادیآباد هم قادر به خواندن و نوشتن نبودند. به گفته فاطمه رخ فروز دختر حاج ترابعلی: «اولین اقدام، اجرای طرح نهضت سوادآموزی در این محل بود، پدرم که خود کارمند آموزش و پرورش بود شبها برای آقایان و مادرم روزها برای بانوان تدریس میکردند و رفتهرفته طی مدت کمی بخش قابل توجهی از منطقه هادیآباد غرب باسواد شده و به خواندن و نوشتن مبادرت میورزیدند.»
خیرخواهی، فعالیتهای هیأت را گسترش داد
مکتبالرقیه (س) با پیگیریهای خانواده رخ افروز بزرگ شده بود و در مناسبتهای مذهبی دستههای عزاداری به راه میافتاد. حال مکتبالرقیه (س) با توجه به جایگاهی که در بین مردم پیدا کرده بود میتوانست در ابعاد گستردهتری به حل مشکلات بپردازد. تأسیس صندوق قرض الحسنه، اقدام مورد نیازی بود که در آن سالها رخ داد و تا امروز این صندوق برای کمک به مردم به فعالیت اقتصادی خود ادامه میدهد. اما این تمام کار هیأت مکتبالرقیه (س) نبود، این کانون دینی با برگزاری کلاسهای مختلف آموزشی و هنری که با دعوت اساتید صورت میگرفت سعی کرد استعداد اهالی منطقه را شکوفا کند و تا حد زیادی زنان این منطقه را به خلق و تولید اثر سوق دهد.
به گفته دختر حاج ترابعی رخفروز و حاجیه خانم صفورا چوپانی: «شاید موفقیت اصلی این هیأت و تشکل دینی، در قزوین را باید در آن دانست که خانواده ما، به همراه بستگان و بعدها فرزندان، خود را وقف هیأت کرد و سعی داشت با طراحیهای مورد نیاز آن را به یک کانون اصلی در جهت اعتلای دین و البته بهبود معیشت مردم قرار دهد. تقسیم وظایف کارهای هیأت بین اهالی خانواده موجب شد کارها با تسریع بهتری انجام شود، بحث خرید، کارگاه، تدارکات، امور اداری و... همه مسئول خود را دارد و این نظم و انسجام شاکله ساختاری این هیأت را محکم کرد.»
ایجاد پشتوانه مالی برای هیأت
مکتبالرقیه (س) رفتهرفته سعی کرد برای خود یک پشتوانه اقتصادی ایجاد کند. کارگاه جوراببافی و ایجاد یک پشتوانه مالی برای هیأت از اقدامات قابل توجهی بود که یکی از پسران حاج ترابعلی عهدهدارش شد. اما هیأت ظرفیت آن را داشت که به اشکال دیگری نیز وارد صحنه اجتماع شود و مردم را با خود مرتبط سازد. اقدام دیگری که هیأت مکتبالرقیه (س) انجام داد؛ راهاندازی گروهی متشکل از یک روانشناس، جامعهشناس و حقوقدان بود تا مردم حین بروز مشکل، باز خود را به کانون اهلبیت و عترت پیامبر(ص) برسانند و به مدد این مشاوران مشکل خود را حل کنند.
درب خانه از ۷ صبح به روی مردم باز است
هیأت بعدها به محله نواب قزوین منتقل شد، جایی که مسجد و کانون فرهنگی در قسمت شمالی آن وجود ندارد و این تنها هیأت مکتبالرقیه (س) است که به عنوان یک پایگاه دینی با مردم این منطقه مرتبط شده است. درب خانه حاج ترابعلی از ۷ صبح همواره باز است و مردم برای رفع مشکلات به خانه او میآیند. خیریه هیأت به قدری گسترش یافته که به شکل مردمنهاد توانسته ۱۰۰ خانواده را زیر چتر حمایت خود قرار دهد. از تهیه جهیزیه برای تازه عروسان تا وصول بستههای معیشتی به دست نیازمندان کاری است که خیریه هیأت انجام میدهد.
دختر حاج ترابعی رخفروز میگوید: «هیأت توانست با ایجاد بازارچه، بستری را فراهم آورد تا زنان روستایی این منطقه با عرضه محصولاتشان آنها را فروخته و کسب سودی کنند. حتی این تشکل در زمان بحران کرونا هم از پا ننشست. زنان منطقه نواب چرخ خیاطیها را آماده کردند تا با دریافت پارچههای مخصوص دست به تولید «گان» پزشکی بزنند و آن را در اختیار مراکز درمانی بگذارند. »
یک خانواده زندگی خود را وقف هیأت کرد
مهمترین ویژگی این هیأت خانوادگی بودن آن است. یک خانواده سعی کرده است زندگی خود را وقف هیأت کند و تمام اعضای آن بنا به دغدغهای که داشته و دارند وارد این صحنه شوند و نقشی را ایفا کنند. دومین نکته اصلی هیأت مکتبالرقیه (س) آن است که توجه جدی و مهمی نسبت به امر خانواده دارد و سعی دارد که به نحوی از انحراف در مسیر تحکیم خانواده ایرانی در برابر تهاجمهای فرهنگی اقداماتی انجام دهد. به طور مثال وقتی این هیأت تازه به منطقه نواب رفت طبق آمار نیروی انتظامی بحث نزاع و درگیری بسیار بالا بود. اما هیأت سعی کرد با ارتباط گیری در قبال بسیاری از مادران و همسران کسانی که موجب درگیری در منطقه میشدند و برگزاری کلاسهای آموزشی برای آن تا حد زیادی این معضل را کنترل کنند. همچنین هیأت مکتبالرقیه (س) در برههای وقتی فرقههای دروغین روی اذهان مردم و خانوادهها کار میکردند با برگزاری کلاسهای روشنگری در مقابل این جریانات انحرافی بایستد و آنان را تا حد انحلال پیش ببرد.
تمام این کارها و فعالیتهای داوطلبانه و مؤثر هیأت مکتبالرقیه (س) که از دهه ۶۰ تاکنون ادامه دارد؛ موجب شد این کانون تبدیل به یک پایگاه ارزشمند اسلامی در استان قزوین شود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: قزوين وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان ملل متحد شورای عالی انقلاب فرهنگی میراث فرهنگی هادی آباد فعالیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۵۵۹۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرش، سفیر فرهنگی ایرانیان در دنیا/ هنرمندانی که رج به رج عشق میبافند
فرش ایرانی، یه عنوان یک سفیر فرهنگی در دنیاست و در بسیاری از نقاط جهان، وقتی از فرش ایرانی صحبت میشود، در ادامه نام فرش اصفهان است که همچون ستاره میدرخشد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، گره به گره فرش ایرانی با طرح و نقشهای اصیل، ارزشمند است زیرا زنان و دختران ایرانی، با ذوق و ظرافت هنری خود آن را بافتهاند؛ درواقع پشت هر گره از آن، دنیایی از امیدواری و ناامیدی، غم و شادی و به طور کلی، داستان یک زندگی است که با زبان هنر عجین شده است.
وقتی ساعتها و روزها پشت چارچوب قالی مینشینی و بعد کامل شدنش را میبینی، درست مثل یک نقاشی با رنگهای زیبا و طرح بی نظیر، تمام خستگی از تنت در میآورد و وقتی متوجه ذوق جهانیان برای داشتن این اثر میشوی، بیش از پیش انگیزه میگیری تا دوباره ساعتها و روزهایت را بگذاری و فرشی ببافی که جایش زیر پا یا روی دیوار است اما در اصل، روی چشمان هنردوستان، جا دارد.
بر همین اساس فتحعلی قشقاییفر عضو هیئت علمی دانشگاه فرش کاشان با تاکید بر اینکه فرش، در هنرهای سنتی ما بهعنوان سفیر فرهنگی در دنیا مطرح بوده و بهعنوان یکی از نمادهای با ارزش ایران، همیشه زیباییها و ارزشمندی فرهنگمان را به دنیا معرفی کرده است، اظهار میکند: این اثر، یک روزه به وجود نیامده بلکه در طول تاریخ به آن افزوده و به این اثر ماندگار در دنیا تبدیل شدهاست؛ دوره طلایی فرش ایران، در دوران صفویه، مخصوصاً دوره شاه عباس اول با پایتختی اصفهان رقم میخورد و این دوره، حاصل دورههای قبل خود مانند سلجوقی و قبل آن است که در دوره صفوی بیشترین ابداعات و نوآوریها در فرش ایران شکل میگیرد.
وی میافزاید: اصفهان با وجود ظرفیتهای هنری که داشته، خیلی خوب با تعالی هنر و صنعت، همسو شده و تبدیل به بخشی از شاخصهای مطرح دوره خود میشود، به گونهای که حاکمان بهعنوان هدیهای فاخر، آن را به ممالک دیگر هدیه و شکوه ساختگی خود را معرفی میکردند؛ امروز هم با همه محصولات متنوع هنری و غیرهنری، فرش ایرانی و فرش اصفهان بهعنوان یک هدیه ارزشمند مطرح میشود؛ فرش اصفهان در یک دوره کوتاه، ضعیف میشود اما از اواسط دوره قاجار با وجود هنرمندان مطرح در حوزه تولید فرش دستباف و نقاشان ماهر، دوباره این هنر احیا میشود و در بالاترین سطح خود در دنیا دیده میشود.
فرش اصفهان، تجلی از دوران گذشتهعضو هیئت علمی دانشگاه فرش کاشان بیان میکند: در هنر ایرانی، مکتب اصفهان یکی از مطرحترین مکاتب هنری مخصوصاً در حوزه نقاشی است و ویژگی فرش اصفهان این است که توانسته از آن مکتب، خارج نشود و تمام تلاشش به همافزایی سنت گذشته و خلاقیت و نوآوری در دوران معاصر است؛ در واقع فرش اصفهان، تجلی دوران گذشته با نگاهی کاملاً خلاقانه و هنرمندانه است.
قشقاییفر با بیان اینکه در حوزه زیباییشناسی فرش اصفهان، کاملاً میتوان یک نماد ایرانی به آن اطلاق کرد، میگوید: در زمینه مواد اولیه تولید، فرش اصفهان، فاخرترین مواد مورد مصرف از ابریشم تا پشم بسیار ظریفی که آن را کرک میشناسند دارد و با استفاده از رنگرزی طبیعی، ترکیب فوقالعادهای را به وجود میآورد؛ وقتی فرش اصفهان را در خانهها پهن میکنند، حس و حال طبیعت و نگاه فاخر به طرح و نقش دوره گذشته و امروز در آن دیده میشود؛ در واقع میتوان گفت هنرمند اصفهانی تلاش کرده تا بهشت را به منازل کسانی که فرش دوست دارند هدیه کند.
وی با اشاره به اینکه فرش دستباف، دو بعد هنر و صنعت را با هم دارد، خاطر نشان میکند: در واقع هنرمند هم بعد مصرفی بودن و نیاز روزمره و هم زیباییهایی که یک اثر هنری میتواند داشته باشد را به علاقهمند خود میدهد به نوعی میتوان گفت که فرش دستباف، هدیهای برای افرادی است که دوست دارند شادتر و با انرژیتر زندگی کنند زیرا فرش دستباف، خانواده را دعوت به شادی میکند و کسی که امید به زندگی بیشتر دارد به سمت آن میرود.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرش کاشان خاطرنشان میکند: اصفهان یکی از مراکز مهم فرشبافی دنیاست که سبکهای متنوعی از جمله فرشهای عشایری و روستایی دارد؛ جدای از سبک شهر اصفهان، شهرهایی مثل نجفآباد، کاشان، نائین، شهرضا که برای خود سبک متفاوتی در این حوزه دارند؛ با این حال ظریفترین فرش استان، در شهر اصفهان است که ترکیبی از چله ابریشم و نخ ابریشمی است که علاوه بر ظرافت برای علاقهمندان، میتواند به نوعی سرمایهگذاری از برندهایی که طی چند نسل توانستهاند از نظر کیفیت خود را ثابت کنند، تبدیل شود.
قشقاییفر با بیان اینکه افراد زیادی در اصفهان با تلاش خود فرش را در سطح جهانی حفظ کردند، اظهار میکند: یکی از مهمترین نمادهای این شهر در حوزه هنر، فرش دستباف اصفهان است که در اکثر مناطق جهان، سبکهای متفاوت فرش اصفهان را به خوبی میشناسد و تلاش میکنند نمونهای از آن را داشته باشد.
وی ادامه میدهد: حتی اگر فرش دستباف، زیر پا قرار گیرد مانند یک تابلوی نقاشی است و ذات آن از ابتدا طوری طراحی شده که مثل هنر موزائیک، روی زمین کار شود؛ یک ویژگیاش این است که یک تابلوی پویا است که اعضای خانواده، هر روز داستان جدیدی را در آن رقم میزنند؛ آنچه گفتیم به لحاظ نمادین بود اما از لحاظ کارکردی، محصولی است که چه روی زمین و چه روی دیوار، قابلیت استفاده دارد و از گذشته هم همینطور بوده است؛ امروزه با توجه به تغییر زندگیها، شاید جنبه تزئینی فرش، بیشتر شده باشد؛ در هر حال چقدر خوب است که قطعه کوچکی از فرش اصفهان را بهعنوان نماد فرهنگی در خانه داشته باشیم.
قالیبافی اصفهان، جلوهای از کاشیکاری قدیم استفاطمه شیرسپهر، استاد دانشگاه در رشته فرش نیز در این باره اظهار میکند: بعد از دوران صفویه، حدود ۲۰۰ سال رکود فرش رخ داد تا در دوره ظلالسلطان و به شکل عجیبی، احیای مجدد مکتب فرش دستباف اصفهان را داشتیم چرا که وی، اخبار دارالخلافه پایتخت را دنبال میکرد و با توجه به اینکه حمایت در دربار ناصرالدین شاه از هنر شروع شده بود، او نیز چنین کرد.
وی میافزاید: بسیاری از شگردها و فنون و تکنیکهای دوره صفوی، فراموش شده بود و این مکتب فرش با آزمون و خطا کار خود را شروع کرد که گاهی به موفقیت و شکست منجر میشد تا اینکه در دوره پهلوی اول، مکتب فرش اصفهان، اسلوب خود را طوری که امروز، مکتب فرش اصفهان خوانده میشود، پیدا کرد و ادامه هنر صفوی شد؛ البته نه ادامه فرش آن بلکه ادامه کاشیکاری آن دوره شد زیرا برای بافت فرش با سبک صفوی، دیگر فرشهای دستباف آن زمان در دسترس نبود و تقریباً همه آنها دوره قاجار از ایران، خارج و به موزههای بزرگ خارج از کشور منتقل شده بود؛ بهطور کلی میتوان گفت مکتب نوین فرش اصفهان، ادامه کاشیکاری صفوی است که خیلی از فرش صفوی دور نیست.
فرق میان فرش دستباف و ماشینی، فاصلهای میان نقاشی تا پوستر استاستاد دانشگاه رشته فرش ادامه میدهد: همیشه، روح هنری که متأثر از زمانه است در هنر جاری است؛ رمز و راز آنکه از دل فرهنگ ایرانی و این منطقه بهعنوان مرکز ایران وجود دارد، همیشه در دل آثار بزرگ هنری جای دارد و این، روح است که فرش دستباف را از ماشینی تمایز میدهد.
شیرسپهر با بیان اینکه در این رشته هر هفته و هر روز با مسائلی که گاه ضربه زننده و منفی است روبهرو هستیم، خاطر نشان میکند: هرچند گاهی هم اتفاقات خوب میافتد، مثل حراجیهای بزرگ دنیا که گاهی فرش اصفهان از دوره صفوی، رکوردشکنی قیمت کرده و همه را خوشحال میکند اما مشکلاتی هم وجود دارد که با تحریم و مشکلات اولیه وجود دارد؛ سالی نیست که شاهد تعطیلی کارگاههای فرش دستباف نباشیم که دلایل به هم پیوسته مانند تغییر فرهنگ زندگی در کل دنیا دارد؛ مردم، دیگر فرش دستباف داشتن را جزو نیازهای خود دیگر نمیدانند، همچنین مشکلات تحریم، جابهجایی ارز، داد و ستد در مسائل تجارت بینالملل و مشکلاتی که بدنه سنتی بازار در خود دارد مثلاً مطلع نبودن از تجارت جدید و بینالملل، از جمله مشکلات این حوزه است، البته در بین جوانان، انرژیها و استعدادهای زیادی وجود دارد که در حال کار هستند، با این حال، بدنه اصلی آن، قشر میان سال به بالا و سنتی هستند.
وی ادامه میدهد: حتی در نمایشگاههایی بینالملل در خارج از کشور هم کسانی که فرش ایرانی را به خوبی میشناسند، از قشر قدیمیاند که با فرهنگ قبلی زندگی میکنند و ای کاش میدانستیم که چقدر فرش دستباف با ماشینی فرق دارد؛ در واقع مثل تفاوت پوستر از اصل یک نقاشی است، هرچند کاربرد یکسانی دارند
استاد دانشگاه رشته فرش با بیان اینکه مهمترین کاری که مردم میتوان انجام دهند، آشنا کردن فرزندانشان با شکوه فرش ایرانی است، میگوید: شاید میتوان گفت که دومین پرچم ملی ما، فرش دستباف است؛ به طور کلی باید علاوه بر آموزش به فرزندانمان، با آنها درباره تفاوت آثار دستی و ماشینی صحبت کنیم، بعضی خانوادهها، توان مالی خرید فرش دستباف را دارند اما به استفاده آثار هنری اصل، آنچه مادران و خواهران ما طی ساعات طولانی و با عشق میبافند، توجهی ندارند؛ امیدوارم شاهد بازگشت شکوه فرش دستباف ایرانی که در بدنه جامعه ایرانی رخنه کرده باشیم، ایرانیان ملتی صبور و قالیباف هستند و نمیتوان تعبیر بهتری از آنها داشت.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، شکوه فرش دستباف ایرانی، قرنهاست که پیش چشم جهانیان است و حیف است که چنین سرمایهای که جزئی از هویت ماست، در خانهها وجود نداشته باشد؛ امید که با تدابیر اندیشیده شده، این هنر بی مثال، دوباره به خانه تکتک ما بازگردد.
کد خبر 748968